آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
زنـــدگی منـــهای غـم
Welcome To Meysam's Weblog
2 شهريور 1389برچسب:, :: :: نويسنده : Meysam
آیا میدانستید که:
6 تير 1389برچسب:, :: :: نويسنده : Meysam
زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با چهره های زیبا جلوي در ديد.
.
نام او موفقيت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنيد که کدام يک از ما وارد خانه شما شويم.»
همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقيت را دعوت نکنيم؟»
آری... با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید 6 تير 1389برچسب:, :: :: نويسنده : Meysam
و هنگامی که جایی برای جبران نمی ماند...
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوضکنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده!
برای دیدن ادامه داستان روی ادامه مطلب کلیک کنید ادامه مطلب ... 6 تير 1389برچسب:, :: :: نويسنده : Meysam
قد بالای 180، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و ... این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند. توقعاتی که بی کم و کاست همه ی آنها را حق مسلم خودم میدانستم چرا که خودم هم از زیبائی چیزی کم نداشتم و میخواستم به اصطلاح همسر آینده ام لا اقل از لحاظ ظاهری همپایه خودم باشد .
برای دیدن ادامه داستان رو ادامه مطلب کلیک کنید
ادامه مطلب ... خدایا از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار .نگاهی ، یادی ، تصویری ، خاطره ای ، برای آن هنگام که فراموش خواهیم کرد که روزی چقدر عاشق بودیم . .
روز و شب فکر توام ، در خواب میبینم تو را / خواب شب پوج است ، من بیدار میخواهم تو را
ای کاش که از حال دل من خبرت بود / ای کاش دمی ار سر کویم گذرت بود
عشق از دوستی پرسید : تفاوت من وتو در چیه ؟ دوستی گفت : من دیگران را باسلامی آشنا می کنم و تو با نگاهی . من آنها را با دروغ جدا می کنم و تو با مرگ
صد بار قسم خوردم که نام تو را بر زبان نیاورم ، ولی افسوس قسم هم نام تو بود .
ای دوست پای هر گلی خار مشو ، با هرکه دم از عشق می زند یار مشو
هیچ کس آنقدر فقیر نیست که نتواند لبخندی به کسی ببخشد و هیچ کس آنقدر ثروتمند نیست که به لبخندی نیاز نداشته باشد.
چو به گشتی طبیب از خود میازار / چراغ از بهر تاریکی نگه دار
طعنه بر طوفان نزن ، ایراد بر دریا مگیر ، عاشق ساحل شدن موج را دیوانه کرد . . .
نه شاعرم تا بتونم واسه نگاهت غزل بگم / نه قادرم تا بتونم واسه چشات قصه بگم فقط اینو خوب میدونم تا زند ه ام تا جون دارم دوست دارم . . .
دگر حس شقایق را نداری ، هوای قلب عاشق را نداری و از چشمان خونسرد تو پیداست که دیگر حس سابق را نداری . . .
**** *** ** **** * ** * * *** * * ** ببخشید این ستاره ها افتادن تو گوشیتون ! آخه دنبال ماه میگشتن منم شماره تو رو بهشون دادم !!!
بیا بشکن سکوت قلب خسته / ببین بی تو دلم غمگین شکسته ز صبح عاشقی حیران ترم کن / که تاریک است این قلب شکسته . . .
رنگ از رخسار گندم رفته است / دوستی از یاد مردم رفته است ننگ دیگر در بین مردم ننگ نیست / ائینه با آئینه یکرنگ نیست . . .
دلی دارم که از تنگی در او جز غم نمی گنجد ، غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی گنجد
دوستان عاشق شدن کار دل است / دل چو دادی پس گرفتن مشکل است تا توانی با رفیقان همدم و هم رنگ باش / یا مزن لاف رفیقی یا حقیقت مرد باش
تو را جز سختی راهت غمی نیست / درون کوله بارت ماتمی نیست شکست بغض مغرورم ، مرو یار / بجز دوری ز تو درد دیگری نیست . . .
تا که پرسیدم ز منطق عشق چیست / در جوابم این چنین گفت و گریست لیلی و مجنون همه افسانه اند ، عشق ، تفسیری ز زهرا و علی ست . . .
فرصت شمار صحبت ، کز این دو روز منزل / چون بگذریم نتوان دیگر به هم رسیدنزندگی زندان سرد کینه هاست ، من گریزانم از این زندان که نامش زندگیست . . . 3 تير 1389برچسب:, :: :: نويسنده : Meysam
همیشه به کسی فکر نکن که بتونی با اون زندگی کنی، به کسی فکر کن که نتونی بدون اون زندگی کنی دلت آیینه ایثار عشق است، نگاهت معنی بیدار عشق، تو در آبادی دل خانه داری تو را دیدن همان دیدار عشق است
عشق یعنی یک سلام بی جواب / عشق یعنی حسرت تشنه به آب عشق یعنی همچون من شیدا شدن / عشق یعنی قطره و باران شدن عشق یعنی یک شقایق غرق خون / عشق یعنی درد محنت در درون عشق یعنی سوز نی آه و شبان / عشق یعنی معنی رنگین کما
2 تير 1389برچسب:, :: :: نويسنده : Meysam
به گفته شبکه تلويزيوني فرانس 24 ، پايتخت آنگولا در واقع به شهر دبي آفريقايي تبديل شده است و برج هاي بلند و ساختمان هاي مرتفع ساخته مي شود و ديگر از آپارتمان هاي نوساز خبري نيست. ایرنا: شبکه تلويزيوني فرانس 24 شنبه شب طي گزارشي شهر لوآندا مرکز کشور آفريقايي آنگولا را گرانترين پايتخت جهان معرفي کرد. IP:یک کارت شناسایی برای رایانه
IP یا Internet Protocol در حقیقت یک شماره شناسایی برای حضور در شبکه است.در اینترنت ،هر رایانه باید برای خود یک IP یکتا داشته باشد تا دریافت اطلاعات از آن رایانه و ارسال اطلاعات به آن امکان پذیر باشد . اگر رایانه در یک شبکه محلی (LAN) قرار داشته باشد،معمولا IP آن با روشن و خاموش شدن و اتصال به اینترنت تغییر نمی کند، ولی اگر از طریق Modem به اینترنت وصل شود، ISP شما هر بار یک IP را به شما اختصاص می دهد که لزوما با قبلی یکی نیست.در اینترنت قرارداد (Protocol) های مختلفی برای رد و بدل اطلاعات موجود است، که هر کدام دارای اسامی مختلف و یک شماره است.هر پروتکل با یک شماره مشخص می شود. برای مثال پروتکل http که میتوان به وسیله آن سایتهای مختلفی را در اینترنت مشاهده کرد ، شماره 80 را به خود اختصاص داده است.همچنین پروتکلی که با آن نامه های الکترونیکی ارسال می شوند با شماره 25 و پروتکلی که برای ارسال فایلها استفاده می شود (FTP) با شماره 21 شناخته میشوند. ادامه مطلب در روزهای بعد
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
*****
در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم ازآن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
*****
یادم آمد تو به من گفتی : از این عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن !
آب آیئنه ی عشق گذران است ،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است !
باش فردا که دلت با دگران است !
تا فراموش کنی چندی ازین شهر سفر کن !
*****
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ! من نه رمیدم نه گسستم
باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم !
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم !
حذر از عشق ندانم . سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم !
یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم .
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ؛ نرمیدم .....
*****
رفت در ظلمت غم آن شب و شب های دگر هم !
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم !
نکنی از آن کوچه گذر هم ! ....
بی تو اما ؛ به چه حالی من از آن کوچه گذشتم ...
23 خرداد 1389برچسب:, :: :: نويسنده : Meysam
هوش سیاه:
سه نفر آمريکايي و سه نفر ايراني با همديگر براي شرکت در يک کنفرانس مي رفتند. در ايستگاه قطار سه آمريکايي هر کدام يک بليط خريدند، اما در کمال تعجب ديدند که ايراني ها سه نفرشان يک بليط خريده اند..... يکي از آمريکايي ها گفت: چطور است که شما سه نفري با يک بليط مسافرت مي کنيد؟ يکي از ايراني ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهيم . همه سوار قطار شدند. آمريکايي ها روي صندلي هاي تعيين شده نشستند، اما ايراني ها سه نفري رفتند توي يک توالت و در را روي خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بليط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بليط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لاي در يک بليط آمد بيرون، مامور قطار آن بليط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمريکايي ها که اين را ديدند، به اين نتيجه رسيدند که چقدر ابتکار هوشمندانه اي بوده است . بعد از کنفرانس آمريکايي ها تصميم گرفتند در بازگشت همان کار ايراني ها را انجام دهند تا از اين طريق مقداري پول هم براي خودشان پس انداز کنند. وقتي به ايستگاه رسيدند، سه نفر آمريکايي يک بليط خريدند، اما در کمال تعجب ديدند که آن سه ايراني هيچ بليطي نخريدند. يکي از آمريکايي ها پرسيد: چطور مي خواهيد بدون بليط سفر کنيد؟ يکي از ايراني ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم. سه آمريکايي و سه ايراني سوار قطار شدند، سه آمريکايي رفتند توي يک توالت و سه ايراني هم رفتند توي توالت بغلي آمريکايي ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار يکي از ايراني ها از توالت بيرون آمد و رفت جلوي توالت آمريکايي ها و گفت: بليط ، لطفا !!! |
|||
![]() |